۱۸۳


ساعتای هفت و چهل دقیقه بود که راه افتادیم . رسیدم دم دانشگاه . شلووغ ، بدجوری شلوغ بود .بیشتر خانواده هایی که از شهر دیگه اومده بودن توجه م رو به خودشون جلب کرده بودن . بانمک بودن (: و خوشحال .. رفتم داخل یه چند دقیقه ایی طول کشید تا بریم محل همایش . همه صندلیا پر شده بودن ، ردیف اخر خالی بود رفتم نشستم و برای دوستم جا گرفتم مثل این بچه کلاس اولیاا :| اما خب خودش گفته بود و منم نمیخواستم تنها باشم . کم کم اومدن این ادم گنده های دانشگاه حرف زدن من بیشتر حواسم جمع معاون فرهنگی هنری بود ببینم چی میگه , و هی باخودم عکاسای دانشگاه رو رصد میکردم چندتا بودن . چه دوربینی داشتن (: یکیشون دختر بود .خلاصه ازمون خواستن استه بریم استه بیایم و از تمام امکانات استفاده کنیم .ساعتای ده ونیم گفتن برید بیرون غرفه هارو ببینید . منم تا پام رسید بیرون به دوستم گفتم : هیچی م ندادن بخوریم . بعد یکی از اون دانشجوهایی که دانشجو های جدید رو راهنمایی میکردن و یه شال سفید دور گردنش داشت گفت : بیرون مستقیم برید تا پذیرایی شید . منم هنگ ، بزور داشتم خندم رو کنترل میکردم . اخه این چجوری صدای منو بین جمعیت شنید (((: اینقدر بیرون شلوغ بود که . اصلا نمیشد نزدیک غرفه های پذیرایی شد . کاپ کیک و اب جوش میدادن با این چایای بسته بندی هرطمع دلخواه |: ما از خیرش گذشتیم رفتیم غرفه ها رو گشتیم ، یه عالمه کاغذ و کاردستی و از اینا بهمون دادن . یکی از این ترم بالاییا فک کنم خیلی دیگه ترمش بالا بود . رفته بود بالای یکی از پله ها جلویِ غرفه ی امداد و هلال اهمر با صدای بلند می گفت : ترمکی ها بشتابید بشتابید ، بیایید فشارتان را بگیریم . مسخره بازی میکرد در واقع |: ما هم رفتیم بیرون منتظر بودیم بیان دنبالمون . این بود از خاطره ی همایش ورودی های جدید (:

۴

۱۸۲

برای فردا اماده ای ؟ راستش نه .. میترسم ..

فردا همایش ورودی های جدیده ، استرس دارم و از طرفی هم شوق و هیجان (:

خدایا به امید تو /

۳

۱۸۱

وطن هتل نیست که هر موقع خدماتش خوب نبود ، ترکش کنیم ../

۲

movies

فیلم هایی که تونستم تو این تابستون ببینم و درواقع تنها فعالیت مهمم تو تابستون همین بود،بیشتریاشو دوست داشتم و لذت برم . برای بهتر شدن زبانم سریال فرندز رو شروع کردم . باشد که رستگار شوم (:

1. A wrinkle in time

2. Avengers 2018

3. black swan

4.EX machina 2015

5. life as we know it

6. midnight sun

7. Mr and Mrs smit

8. oceans8

9.over board

10.overdrive

11. red sparrow

12. Remember me

13. set it up

14. split

15. the twilight

16. the kissing booth

17. the ragnarok

18. Tomb raider

19. batman vs superman

20. bruce almighty

21.captain america

22. inside out

23. spiderman 2017

24. the boss baby

25. the truman show 1998

26. storks

27. zootopia

28. ..valerian and the city of

29. passenger

30. other life

31. the ottoman lieutenan

32. maleficent

33. what happened to monday

34. happy death day

fifty shades of grey 1,2,3.35

36. Australia

37. 2014 2017 guardians of the galaxy

38. billionaire boys

39. black panther

40. warm bodies


۴

۱۷۹

اینکه یکی ضعفت رو بگه دلیل بر نتونستنت نمیشه یاسمین ../ میدونی خودمم خسته شدم از حرف زدن و عمل نکردن و پیش نرفتن ، حس بدی دارم ، میخواستم از این الانم جلو تر باشم نمیگم الان بده اما باید جلوتر می بودم ../ یه حسی میگه خوبه تا الان ، راضیم ازت ، مگه دیگه چقدر ازت بر میومد ؟ اما یه حسی میگه کم کاری کردی ، باید بیشتر از اینا می بودی و تلاش میکردی / هی بیخیال گذشته و شدن و نشدن کم کاری و فلان و فلان .. الان رو بچسب ، الان باید چیکار کنی ؟ - یه لیست مینویسم برای تمام کارایی که باید انجام بدم ، از ب بسم الله تا اخرش به اضافه ی یک برنامه ی درست حسابی از خواب و استراحت گرفته تا تایم کلاس و فلان .. اگه این بزرگترینشه پس تلاش کن و تمام /

+ تو کارنامه ی سبز برای رسیدن به عکاسی چیزی نمونده بود فرق فقط دو سه تا عدد بود ! بعد یه حسی بهم گفت : انگار خدا داره بهت میگه چقدر باید تلاش کنی ، چیزی نمونده بود اما شاید چیزی به بد تو نمونده بود / نه ناراحت شدم و نه افسوس خوردم فقط فهمیدم این راه من نبود برای رسیدن به چیزی که میخوام ، باید راه دوم رو می اومدم / 

انگار باید خیلی راه برم .. هوامو داشته باش رفیق / ادمایی رو میبینم راهی که من میخوام رو ساده اومدن بعضیاشونم با سختی اما قشنگ اونان که زیر پاشون محکمه ، و همیشه طرحی دارن برای ارائه دادن ../

۱

۱۷۸

نشسته ام .. گردنم درد میکند ، خوابم می اید ، تو کانال های عکاسی دنبال قیمت هاای دوربین بودم .. فاجعه اور بود اخر کی 39 میلیون پول دوربین میدهد درصورتی که نسبت به کارایی ش اصلا نمی ارزد .. کله ام داغ میکند .. یاد پروینی می افتم میلیون را مِیلون می گفت ومن از خنده پر پر شده بودم .. باز یاد دوربین می افتم ): و خودم را لعنت می کنم که چرا یک سال پیش نخریده بودم .. آخر این چه وضع مملکت داری ست ../

۴

۱۷۶


هیچ کس واقعا نمی داند

آخر داستان چه می شود ..

خوب بودیم و زندگی بد شد ..

+ می دانی خوبی ها سخت باورم میشود ..

۱۷۵

بارون بارید .. برای ما کویر نشین ها باران تحفه یِ ارزشمندیه .. بویِ زندگی میاد ../

+خدایا_شکرت

۱

۱۷۴

نفس بکش ، عمیق ، ارام ، شادمان ، بگو غم رد شو .. که قلبت ، آرامگاه اندوه نیست ../

۳

۱۷۳

حسای بدم پر کشیده .. همه انرژی مثبتی دادن ، اما یهو وقتی حرف دانشگاه تهران میشه ، میگن توکه قبول نشدی .. بعد من میمیرم .. حسای بدم میاد سراغم .. هی میگم چرا نزدم غیرانتفاعیاشوو .. ازادشوو  .. نمیخوام غر بزنم .. نمیخوام حسای بدم بیشتر شه .. اما استرس دارم .. میترسم .. چهار سال چیز کمی نیست ..

" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان