
اینکه یکی ضعفت رو بگه دلیل بر نتونستنت نمیشه یاسمین ../ میدونی خودمم خسته شدم از حرف زدن و عمل نکردن و پیش نرفتن ، حس بدی دارم ، میخواستم از این الانم جلو تر باشم نمیگم الان بده اما باید جلوتر می بودم ../ یه حسی میگه خوبه تا الان ، راضیم ازت ، مگه دیگه چقدر ازت بر میومد ؟ اما یه حسی میگه کم کاری کردی ، باید بیشتر از اینا می بودی و تلاش میکردی / هی بیخیال گذشته و شدن و نشدن کم کاری و فلان و فلان .. الان رو بچسب ، الان باید چیکار کنی ؟ - یه لیست مینویسم برای تمام کارایی که باید انجام بدم ، از ب بسم الله تا اخرش به اضافه ی یک برنامه ی درست حسابی از خواب و استراحت گرفته تا تایم کلاس و فلان .. اگه این بزرگترینشه پس تلاش کن و تمام /
+ تو کارنامه ی سبز برای رسیدن به عکاسی چیزی نمونده بود فرق فقط دو سه تا عدد بود ! بعد یه حسی بهم گفت : انگار خدا داره بهت میگه چقدر باید تلاش کنی ، چیزی نمونده بود اما شاید چیزی به بد تو نمونده بود / نه ناراحت شدم و نه افسوس خوردم فقط فهمیدم این راه من نبود برای رسیدن به چیزی که میخوام ، باید راه دوم رو می اومدم /
انگار باید خیلی راه برم .. هوامو داشته باش رفیق / ادمایی رو میبینم راهی که من میخوام رو ساده اومدن بعضیاشونم با سختی اما قشنگ اونان که زیر پاشون محکمه ، و همیشه طرحی دارن برای ارائه دادن ../