. مآمآن منو هنوز همون دختر دبیرستآنی می بینه که مدآم تذکر میده که : بخون ، خیلی بخون ، هلآک کن خودتُ
منم بآ یه خونسردی و یه نگآه خآص که می گه : عآدی شده دیگه این حرفآ برآم |: نگاش می کنم [ میدونم خوبیمُ میخواد ] بهم میگه تو فکر کن این مثه یه صبحآنس
که همیشه باید بهت بدم ( بگم ) یعنی تو باید این حرفُ همش از من بشنوی امآ نآراحت نشو و .. منم خب دیگه برآم
عآدی شده این حرفآ ، یعنی دیگه نآراحت نمیشم / مآمآن من در عین اینکه یه فرشته یِ کآملِ و اینو همه می دونن و می
بینن ، در حدی سخت گیری می کننه که دلم میخآد گاهی برم تو دیوآر ، یعنی دآنش آموزآیی که مآمآن تربیت می کنه دیدن
دآره : مآدرآشون اول سآل دخترآیِ لوس ، بی نظم و بی سوآد میدن دست مآمآنم و یه دختر بآ نظم و بآ سوآد تحویل می
گیرن ، دیگه فک کنید ببینید منو خوآهرم چی هستیم ((: دی
. اونقدری از دست این قلمچی اعصآبم خورده که اگه پشتیبآنِ زنگ بزنه می گم تآ ازمون چهارم میآم و دیگه نمیآم بآ این بی
نظمیتون ، یه مآهِ دآرم می گم رشتمو عوض کنین ، دآرم هی این تجربی رو امتحآن میدم و الآن حآضرم موهآیِ گنجی زآده رو
دونه دونه بکنم ، بآ این فرمآلیته بودن جلسه هآ و مشآورتون که فقط بلدین عکس بگیرین ، اخه مگه نمی گید فرم نظر سنجی
! پس چرآ میای دونه دونه بآلآ سرمون که ببینی چی زدیم ؟ میگه تحت هیچ شرآیطی خروج زود هنگآم ندآریم ! اگه طرف
مشکل دآشت نتونست بمونه چی ؟ خوبه مدیر پشتیبآنا بودی تو -_- پشتیبآنمم که رو هوآست ، نیست اصن معلوم
نیس کجآ رفته ، امروز همه مونو تو سآلن کرده بودن ، به دستشویی رفتن آدمم کآر دآرن -_- وآلآ کنکور از آزمونآیِ شمآ رآحتر
بود و اونقدری که شمآ استرس وآرد میکنین ، اونجآ استرس وآرد نمی کردن ، یه جوری حرف میزنه که انگآر طلبکآر از آدم ، مثلا
گرفتم زدمش که اینجوری حرف میزنه ، اینقد این دفتر برنآمه ریزیشونُ توضیح دآدن که تو گوشم دفتر برنآمه ریزی اکو میشد .
بعد اومده میگه بپرسم ببینم بلدین ! :| اصل ُ ول کردن چسبیدن به فرع ، بنده تآ دو هفته پیش دنبآل پشتیبآنم بودم که چند
دقیقه ازش مشآوره بگیرم ، فقط یک بآر دیدمش اونم تو آزمون بعدشم رفت و محو شد . حآلآ این مدیر پشتیبآنِ هس که فقط
بلده گیر بده ، ما را به خیر شمآ امید نیست وسلآم ،نخوآستیم اینجوری آزمون بدیم و هر مآه بی نظمیتون مغزم ُ شآلآت کنه .
photo by : topcaptures