۱۵۸

میدونی من تمام مدتی که داشتیم برای دیدن فیلم ترسناکه برنامه میچیندیم . خیالم راحت بود .. من ادم دیدن فیلم ترسناک نیستم .. اما چون تو بودی دلم گرم بود (: وقتی هم دیدیم تو با حرفات نذاشتی تحلیل فیلم مغزمو بجوعه .. و چون تو بودی بااز (: من از همون موقعه که چشمامو باز کردم دیدم داری کیفت رو میندازی رو دوشت و گفتم داری میری و بعد بغلت کردم .. من از همون لحظه دلم براات تنگ شد .. آتنا رفیق خوب من .. موفق بشی تو هر چیزی که تو فکرتِ .. و دلم میخواد رفاقتمون همیشه همینطور بااشه .. همیشه باااش .. همیشه همینطوور بااش (: تا ابـد ..

۱

آتنا

این آتناست .. رفته رو کوه تا من ازش مثلا عکس هنری بگیرم ، هرچند از لحاظ تکنیکی خوب نباشه اما من خودم عاشق این عکسایه رو کوهشم (: عکس به تاریخ روز 13 فروردینه.. اتنا دوست رفیق همصحبت همیشگی من و همچنین دخترعمه ی عزیز منه ممنون بخاطر حرفات که همیشه باعث ارامشه منه و ای کاش اینجا پیشم بودی و بغلت می کردم و برات بیشتر حرف میزدم و توهم نصحیتم می کردی هرچند که کامنتی برام گذاشتی حسابی بهم امید و انگیزه داد .. خواستم بدونی برام خیلی عزیزی و امیدوارم هر دو به اون فکرای تو سرمون برسیم (: دوست دارم ^_^


۴
" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان