۲۶۱

اون عجیبه ، حرفاش باهم تناقض داره ، سه چهار بار بیشتر ندیدمش و روهم رفته یک هفته س که می‌شناسمش .. فکر میکنم تظاهر می‌کنه به خجالتی بودن ، بهش گفتم من کمی خجالتیَ م بخاطر همین بیرون نمیام اصرار کرد که بریم بیرون و قسم خورد که منم خجالتی هستم ( آخه قسم خوردن نداره دیگه ) اسمِش مَهدیه ََ س ، دختری که تو کلاس عکاسی باهاش دوست شدم تازگیا .. عجیبه بشدت . ازش بخاطر رفتاراش ترسیدم و سعی کردم خودم رو عقب بکشم . راحت تو چشمام زل میزنم و دروغ میگه میخندم و وانمود می کنم که هیچی نمی‌دونم در مورد دروغ هاش ..  استاد خوبی دارم هر جلسه عکسام رو نگاه می‌کنه و اشکالات رو میگیره و خیلی راحت هم به چالشت میکشونتت و خیلی اوقات بعد بحث کردن سر ترکیب بندی و فلان و بیسار من تسلیم حرفهاش میشم . تنها انتخابم برای این کلاس خودش بود . جایزه های زیادی برده و حرفه آیی و اپدیت .. داشتم به این فک میکردم که چرا همیشه آدمای فرصت طلب و مرموز به پستم میخورن .. جدا دیگه میترسم از ارتباط برقرار کردن ! هرچند که الان تمام ارتباطاتم با دوستام رو هَواس تبدیل به آدمی شدم که یه عالمه حس عجیب و بد دورو برشه و همش ترس خاصی رو تجربه می کنه .. اونقدر حسام بده که حتی نمیتونم بنویسمشون .. همش ترسه همش ..

یکشنبه می‌خوام برم یه جلسه ی عکاسی ، خوشحال شدم که استادم هم این پیشنهاد رو داد چون فکر میکردم وقت تلف کردنه .. 

۴
atena aa
29 Tir 09:10
بازم ازین ادما؟ :((

پاسخ :

اوهوم :*
میم . الف
01 Mordad 20:43
چقدر خوشحالم به هدفت رسیدی ..🍃📷

پاسخ :

سلام خانم (:
چشممان به جمالتان روشن شد 
مرسی عزیزم 😘 راستش فقط یه پله از صد پله ی موفقیته 
میم . الف
03 Mordad 08:13
😅💛

صددرصد همینطوره ولی وقتی تونستی همین یه پله رو پشت سر بزاری ینی احتمالل موفقیتت زیاده ! همیشه بیل اول سخته :)💪

پاسخ :

همینطوره (: 
مرسی میم . الف جان
زیگفرید ‌‌‌
04 Mordad 22:19
چیزِ زیادی رو از دست ندادی.

پاسخ :

(:
" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان