۲۵۰

کلا سعی میکنم اتفاقات رو تو ذهنم نگه ندارم .. دانشگاه جای عجیبیه و گاهی مغزم تحلیل چند تا اتفاق رو باهم نمیتونه انجام بده ، از بدترین اتفاق امروز میتونم غش کردن یکی از دانشجو ها رو بگم ، با سر رو زمین فرود اومد و جیغ من بود که تو کل سالن پیچید ، سعی کردم نقش کمک کننده داشته باشم تا یه ادم هول . هرچند که دیدم از من هول ترم هست ، طرف زد در قمقمه ی جدیدم رو شکوند و من هی اون وسط میگفتم کشیدنی نیست بچرخونش و در نهایت تق . شکوند |: خیلی غصه خوردم ، نو بود اقااا ): پسرای دانشگاه نقش قهرمانان رو درمیاوردن و تمام تلاششون رو میکردن و من مونده بودم غش کنم از خنده یا  غصه ی دختری رو بخورم که یک رب غش کرده و چشم باز نمیکنه یا حرص بخورم از دانشگاهی که امبولانسش رو فروخته و اورژانس یک رب دیر کرده بود . نامبرده بهوش اومد شکر خدا . حمله ی عصبی بهش دست داده بود رسما یک عده ایی رو سکته داده بود . / 

 

۳
زیگفرید ‌‌‌
15 Ordibehesht 23:44
چند لحظه پیش واسه یکی دیگه آرزو صبر کردم! اندکی هم به شما عنایت بفرماید. این حرکتِ قهرمانانتم جالب بود، چه بسا یک قمقمه به فنای عظما رفت!

پاسخ :

ممنون .
حیف قمقمم واقعا ):
Vafa 1192
19 Ordibehesht 12:11
استاد اگه مورد خوبیه روش فکر کن :)))

پاسخ :

وفااا 😁 
استاد نزدیک شصت سالشه 😂
Vafa 1192
20 Ordibehesht 02:16
😂😂😂😂 خب ببین پس نداره؟😂😂

پاسخ :

فک کنم نه (((((((((:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان