۲۴۷

چقد شروع سخته ، چقد نوشتن سراغاز برای هر متنی سخته .. کلمات تو سرم راه میرن ، اتفاقات جلو چشمم رد میشن اما سخته به زبون اوردنشون و نوشتنشون .. سعی میکنم به طور وحشتناکی تحمل کنم همه چیز رو ، سعی میکنم دختر خوبی باشم و کمتر غر بزنم به جون خودم و بقیه ، سعی میکنم شادیم برای بقیه باشه و غمم برای خودم ، خلاصه سعی میکنم ادم باشم . وقتی اخر ترم نزدیک میشه من میرم رو حد انفجار . چقدر دانشگاه میتونه سخت و فشرده باشه ؟ گفتم یکم میشه از زیر کارا در رفت میشه یکم تنبلی کرد . اما نه ، تو این دانشگاه و دانشکده بخوای دیده بشه کارت و خودت باید پوست خودت رو بکنی .. تمام تمام تلاشم برای حال خوب و حس خوب بعدشه . . دلم یه خواب بعداظهر میخواد ، دلم لک زده واقعا برای یک روز خونه بودن بدون کشیدن چیزی بدون بدون هیچ کاری .. یکم خواب لطفا . خب همینشم خوبه ، مرسی ازت و شکرت (: 

۲
atena aa
09 Ordibehesht 15:03
اخ اخ
باز اخر ترم شد؟
ایشالا این ترمم تموم میشه به خیر و خوشی یه نفس راحت بکشی

پاسخ :

مرسی اتنا ی عزیزم :* 
چقد دلم برات تنگ شده ک )):
atena aa
10 Ordibehesht 20:59
me tooo:((((

پاسخ :

*:
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان