با تک تک سلول هام می تونم حس کنم .. این دو گانگی ته وجودم رو .. میدونی بعد اول میگه استه برو استه بیا .. اروم باش و منطقی .. اما بعد دوم .. نه .. بعد دوم میگه حس کن هر چیزی که تو دلته .. شجاع بااش .. پیش برو .. از تمام قانون هات دور شو .. تجربه کن ..مگه بیشتر از یک بار زنده ایی .. رهـا شو .. رهـا شو از این محافظه کار بودن .. رهـا شو .. لازم به کنترل چیزی نیست .. فقط رهـا شوو .. خب این جاست که بعد اول میاد و هزار جور دلیل منطقی میاره که نه .. و من نمیدونم که کدوم بعد غلبه میکنه به اون یکی .. شاید اونی که بیشتر تو وجودمِ .. اما شاید این بیشتر بودن فرق کنه بعد تر هـا .. شاید این بیشتر بودن سهم بعد اول باشه .. و شاید بعدن بشه سهم بعد دوم .. فارق از تمام بعد ها .. اسم اینا رو میذارم تغییر .. این تغییر کمک میکنه ازاد و رها باشم و ازاد و رهـا تصمیم بگیرم .. و کمک میکنه خودم باشم .. خود ی که از خودم میـاد .. و من این خودم بودن رو دوست دارم ../