Saturday 7 Bahman 96
هنوز اون روز نوشتم اقا جون باباییمـ رفت اما تو نرو و بمونـ .
دیگه مثه قبل سرحال نبود ٬ اما بود و وجودش ارامش میداد ٬
حرف زدن باهاش ارومم می کرد ٬ حیف ..
امروز بعد از نماز صبح پر کشید و رفت .. اقا جون هم رفت ..
حالا دیگه هیچ پدربزرگی ندارمـ که برم پیشش .. حالا دیگه امروز
هر دوشون پیش همن .. و ما اینجا تا اخر عمر حسرت دیدارشون
رو می کشیم ..
اقاجون به سلامت .. جات همینجاست تو قلبمـ ..
اقاجونم عزیزترینمـ دعا کنی برامون باشه .. تو رو خدا پاک برد .. پاک ..
بعد ۱۵ سال زندگی نباتی داشتن ..
روحت شاد اقاجون .. وایی چقد سختهـ چقد مرگ سختهـ چقد دوری
سختهـ .. دلم عذا نمیخواد .. مرگ عزیزامو نمیخوامـ .. ای وای :(
جات بهشت باشه اقاجونمـ ..
روحت شاد ..
+ خدایا خدایا شکرت .. خدایااا صبر بده بهمونـ ..