غم

. یلداتون مبارک قشنگآ (:

امروز خوابتُ دیدم ، تنها خونه ی مامان بزرگ بودی . با دستام برات بوس فرستادم .

نگران اون تنهایی بودم ، با مامان بابا اومدیم سر خاکت .. آه بابایی من ♥

امشب جات خیلی خیلی خالی بود خیلی ، اونقدری که نمی شد بغض لعنتی رو کنترل

کرد .


.چقد سخته .. لبات خونی بود ، از دستات فقط استخواناش باقی مونده ، 

گریم گرفته بود ، قلبم درد گرفت ، خیلی سخته که باهات حرف میزنم اما نمی تونی 

نگام کنی و حرف بزنی ، امشب یه قطره اشک کنار چشمت اومد ، اروم لبات و تکون

دادی و چشاتُ رو هم گذاشتی ،غمگین ترین صحنه ایی بود که ازت دیدم اقا جون .

 چقد ضعیف شدی عزیزمم .. بهت گفتم : تو دیگه نرو اقاجون ، باباییم رفت تو نرو .. باید

 چه دعایی کنم ؟ ۱۵ سال زندگی نباتی وحشتناک .. فقط از خدا میخوام هر چی صلاح 

اتفاقبیافته و اذیت نشی مهربان ..

میشه براش شفا و عافیت دعا کنید :*


۴
بلوط ||
01 Dey 00:59
خدا حالشونو خوب کنه به لطف خودش

پاسخ :

مرسی بلوط جانم :*
مریم
02 Dey 02:14
یلدات مبارک یاسی *:

خدا فاطمه رو حفظ کنه برات همیشه ...

پاسخ :

یلدای تو هم مبارک عزیزمم (:
مرسی مریمی :* 

فـــاطمـه
04 Dey 18:55
غمت ُ نبینم ): 

پاسخ :

مهربونمم ♥
گیله دختر
07 Dey 14:18
تک تک حرفاتُ میفهمم . میخونم و اشکام میریزه ...
خدا صبرتُ‌زیاد کنه مهربون ترینم .
xoxo

دعاش میکنم حتما ..

پاسخ :

بگردم تو رو گیله جاانم :*

ممنونتم عزیزمم♥
" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان