Friday 24 Azar 96
چشمانم را می بندم ..
فکر می کنم به روزهایی که گذشت ، به روزهایی که در پیش دارم ..
به خندیدنهآیم به غمهآیم .. به روزهای سخت ، به روزهای اسون .. به تنفر و به
دوسداشتنی هایم ..
به قلبم نگاه می کنم پاک شد از هر ناراحتی که نسبت به بعضیهآ داشتم ..
حالا می توانم با همان حس خوب همیشگی به کسانیکه دلم را رنجور کردند لبخند بزنم .
با حس خوب بغلشان کنم و حال و احوالشان را بپرسم ..
بازهم تکرار می شود ، اما عصبانی وناراحت نمی شوم ، یا کمتر می شوم ..
بهتر از قبل کنار می ایم ..
یاد گرفته ام : از دیگران همان قدری انتظار داشته باشه ام که هستند نه بیشتر نه کمتر .
اگر کسی ادب را یاد ندارد از او توقع با ادب بودن نداشته باشم برای مثال (:
ادم هآ همینند (:
| مرسی ، شکرت ، تشکر ، بازم شکرت ، شکرت شرکت هزار بار بگم کافی نیست ارحم الراحمینم |