۲۷۹

یه عالمه حس بد دارم ..

دراز میکشم رو تخت ، پهلوم تیر می کشه .. کمرم درد می‌کنه چون سه ساعت تمام داشتم کتابهای خواهرم رو جلد میکردم، بهش گفتم بشین کنارم ببین تا سال بعد خودت جلد کنی ! هرچند که در عوض جلد کردن قراره تایمی بزاره برام تا ازش عکاسی کنم . 

امروز دوست داشتم که بیشتر دوست داشته بشم ، یا حتی محبوب باشم ، یا حتی آدمای بیشتری رو کنارم داشته باشم ولی در اصل اینطور نیست . آدمی هستم که خیلی ها رو از خودم دور کردم 

امروز تو خانواده ی پدرم  احساس غریبگی کردم ، همیشه این حس رو داشتم نمیگم حس ِ تازه آیی بود برام ، اما امروز بیشتر به چشمم اومد ، بعد به خودم گفتم  : تو خودت کنار کشیدی ، پس چه انتظاری میتونی داشته باشی !؟ خودت پس ِشون زدی ، خودت عقب کشیدی ..

تو همین نتیجه رو میخواستی که کسی نتونه نصیحتت کنه ، نتونه بگه بالا چشمت ابروعه ،  نتونه چیزی بهت بگه ..

خُب الان انگار حِس مجسمه بودن بیشتر بهم دست میده وقتی اونجام .بعد میگم با خودم من از اول نخواستم که پس بزنم یا دور شم ، رفتارها و نامهربونیا و بی معرفتیایی که دیدم و دردهاییکه با حرفاشون کشیدم اینطوریم‌کرد .. نه ! همه ی تقصیرا گردن ِ من نیست .. من همین دور شده رو میخواستم حالا به هر قیمتی .. شاید به قیمت دیوار بین من و اون آدما .. نه حس تنفر هست نه چیز دیگه آیی فقط بی تفاوتی هست که من نسبت به اونها دارم و اونها نسبت به من .. 

اما آدم یه روزایی ی جاهایی دوست داره وارد جمع دوستانه و خانوادگی و فامیلی خودش بشه که همه با آغوش باز مشتاقانه بپذیرنش ، آدم دوست داره گاهی با محبت اون آدمها هم رو به رو بشه ، چون خودم تو موقعیت هایی حسم بهشون خوب میشه .. آدم دوست داره یه جمع شلوغی فامیلی پایه داشته باشه که دوست داشته باشن ومهم تر از همه این احساس خوب رو به پاشن تو صورتت ..

گاهی غریبگی درد داره ، بغض داره .. بی تفاوتی هم همینطور اما میگم من نوع بی تفاوتیم مثه اونا نیست ، من وارد جزئیات زندگیشون نمیشم اما احترامشون رو دارم اما اونا .. شاید حق به جانب حرف میزنم .. اما درد داره .. که امیدوارم من این درد رو به کسی نچشونم ..

می‌دونی آدم باید زرنگ باشه .. 

من آدمیم که نگاه به صورتم کنی میفهمی ازت خوشم میاد یا نه متنفرم یا نه بی تفاوتم یا نه .. بلد نشدم متاسفانه که حسم رو تو دلم قایم کنم . .

خلاصه من پر بودم از غم و غصه .. اونجا تو همون جمع آرزو کردم خدا بهم آرامش بده ، آرامش بده وقتی اونجام .. آرامش بندازه ته دل هممون .. انداخت ته دلم که الان داره اثر می‌کنه .. شکرت ||

 

۱
atena aa
22 Shahrivar 00:54

i know:((

پاسخ :

(قلب )
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
" اینکه : جایی نیست جزء اینجا برام ، که بشه یکم دور شم از دنیا "
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان